یوسف اسفندیاری۱۶ آبان ۱۳۹۸ | ۱۴:۲۴۱۶ آبان ۱۳۹۸زمان مورد نیاز برای مطالعه: ۷ دقیقه
با توجه به این تیتر، به خوبی میدانید که قرار است در مورد چه موضوعی صحبت کنیم و به همین خاطر بهتر است سر اصل مطلب برویم. اپل یک شرکت بسیار تفرقهانگیز محسوب میشود. میلیونها نفر در سرتاسر جهان طرفدار پروپاقرص این کمپانی هستند ولی از طرف دیگر با میلیونها نفر سروکار داریم که از این شرکت نفرت دارند. در مقالات، ویدیوها و پستهای شبکههای اجتماعی مربوط به این شرکت، معمولا میتوانید این اختلاف عقیده را مشاهده کنید. در این مطلب قرار است به موضوع تنفر افراد از شرکت اپل بپردازیم ولی در ابتدا بهتر است یک مساله بنیادی را مطرح کنیم.
در یک مقاله علمی پژوهشی که اخیرا منتشر شده، با ۵۰۰ نفر از افراد در مورد احساس آنها نسبت به برندها نظرسنجی شده است. در این پژوهش از سوی پاسخدهندگان نام بیش از ۱۵۰ برند مختلف مطرح شده که حدود ۵۰ درصد آمار نفرت مربوط به ۳۰ برند موجود در بین ارزشمندترین برندهای دنیا بوده است. در این بین، اپل با داشتن ۱۲ درصد و والمارت با داشتن ۹ درصد، در رتبهی نخست و دوم برندهای منفور قرار گرفتهاند. نویسندگان این پژوهش در نهایت به این موضوع اشاره کردهاند که ارزشمندترین برندهای جهان نسبت به همتاهای کمتر ارزشمند خود مورد تنفر بیشتری قرار میگیرند.
شرکت والمارت که به سوءاستفاده از کارکنان و پرداخت حقوق اندک شهرت دارد، در رتبه دوم برندهای منفور قرار گرفته و این موضوع حجم عظیم نفرت نسبت به اپل را نشان میدهد.
اول از همه باید به این موضوع اشاره کنیم که ارزشمندترین برندها معمولا بیشترین نفرت را دریافت میکنند. دلیل این موضوع میتواند این باشد که آنها با حرص و طمع شرکتها، رویکردهای سؤالبرانگیز و موارد دیگری مرتبط هستند. تا زمانی که یک نهاد در راس یک نمودار قرار گرفته باشد، بسیاری از افراد صرفا به دلیل اینکه نهاد مذکور چنین جایگاهی را دارد، از آن نفرت خواهند داشت. تیمهایی که در ورزشهای مشخصی حرف اول را میزنند یا ورزشکارانی که برای چند سال متوالی مدال طلا را دریافت میکنند، تا حدی با این موضوع روبرو میشوند.
اپل هم طی چندین سال گذشته موفق شده در صدر نمودارهای زیادی قرار بگیرد که این موضوع نهتنها طرفداران پروپاقرص زیادی را برای این شرکت پدید آورده (که در ادامه به آن میپردازیم) بلکه در این بین شاهد شمار زیادی از متنفران پرشور هم هستیم. این افراد برای تنفر خود میتوانند دلایل زیادی را مطرح کنند که در ادامه به برخی از آنها میپردازیم.
افراد بهطور عجیبی به کالاها وابسته میشوند. این موضوع در مورد تکنولوژی و بهخصوص گوشیهای هوشمند بیشتر حس میشود. گوشیهای هوشمند آنقدر به بخش جداییناپذیر زندگی افراد بدل شدهاند که اگر کسی به مدل گوشی فرد دیگری توهین کند، معمولا این یک توهین شخصی در نظر گرفته میشود.
در زمینهی گوشیها، دو تیم اصلی وجود دارد: اپل (یا iOS) و اندروید. اگرچه در تیم اندروید بازیگران متعددی مانند سامسونگ، وانپلاس، شیائومی و دیگران حضور دارند، ولی اپل بهعنوان یک دشمن مشترک بهعنوان عاملی برای اتحاد این شرکتها انجام وظیفه میکند. این کمپانیها با بهرهگیری از حقایق یا حتی توهینهای مختلف، وارد این نبرد میشوند. در این بین، افراد زیادی حاضر هستند ساعتهای متمادی در مورد برتری برند موردنظر خود نسبت به اپل بحث کنند.
اگرچه بازار سهام وضعیت متغیری دارد، ولی در کل این شرکت اگر در صدر جدول ارزشمندترین برندها قرار نداشته باشد، عمدتا فاصله چندان زیادی با رقبای خود ندارد و این یعنی کمپانی مذکور در نظام سرمایهداری یک برنده محسوب میشود. و این موفقیت فقط با فروش میلیونها محصول به دست نیامده بلکه اپل این فلسفه را منتقل میکند که محصولات این شرکت افراد را به انسانهای بهتری تبدیل میکند. به همین خاطر در مراسم معرفی محصولات این شرکت، عباراتی مانند ابزار عالی به افراد بدهید و آنها با این موارد کارهای فوقالعادهای انجام خواهند داد» شنیده میشود. اگرچه چنین عبارتی یک دروغ نیست، ولی همهی ما میدانیم که کاربران معمولی آیفون و مکبوک با این گجتها کارهای شگفتانگیزی را انجام نمیدهند. اما اپل به لطف بهرهگیری از ابزارهای بازاریابی موفق شده هالهای مقدس را برای محصولات خود ایجاد کند.
در این میان، افرادی که جذب این هاله نمیشوند، چنین رویکردی در عوض آنها را از محصولات اپل رویگردان میکند. برای چنین افرادی، هزینه کردن چند صد یا هزاران دلار برای خرید محصولاتی که نمونههای بهتر از آن با قیمتهای پایینتری وجود دارد، غیرقابل قبول و در کل اقدامی نادرست است. هیچ برندی نباید به یک بت بدل شود زیرا هر شرکتی فقط به دنبال دریافت سود بیشتر است. حالا که صحبت از بت ساختن شدن، باید به دلیل دیگر تنفر افراد از اپل اشاره کنیم.
وفاداری طرفداران اپل نسبت به این برند معمولا به سطوح فرقههای مذهبی میرسد و به همین خاطر چنین طرفدارانی از انواع محصولات اپل-فارغ از کیفیت آنها-تعریف و تمجید میکنند. حتی اگر نسبت به اپل نظر خاصی نداشته باشید، برخورد با طرفدارانی که میخواهند کیفیت بالای محصولات این شرکت را به شما ثابت کنند، باعث میشود که نسبت به این برند نظر منفی پیدا کنید. چنین افرادی طوری با اشتیاق زیاد از کیفیت بالای محصولات اپل صحبت میکنند که گویی بخشی از سود این شرکت به حساب آنها واریز میشود.
شرکت اپل به دلیل محدود کردن کاربران خود، معمولا مورد انتقاد زیادی قرار میگیرد. در این زمینه میتوان به موارد زیادی اشاره کرد که اپل تصمیم گرفته دست کاربران را برای انجام کارهای مختلف ببندد. چنین رویکردی منجر به عصبانیت برخی کاربران حرفهای میشود زیرا اپل طوری با آنها برخورد میکند که انگار نمیدانند چه میکنند. در جامعه هدف اپل انواع و اقسام کاربران حضور دارند ولی اکثریت آنها نهتنها کاربران حرفهای نیستند، بلکه علاقهای هم به کسب دانش بیشتر مربوط به این حوزه ندارند. چنین کاربرانی، به دنبال گجتهایی هستند که استفاده از آنها راحت باشد و در چند مورد کلیدی عملکرد قابل توجهی داشته باشند. در این میان، چنین دلیلی برای تنفر از اپل چندان منطقی نیست زیرا این شرکت بهدنبال رفع نیازهای کاربران موردنظر خود است و اگر شما جزو این دسته از افراد نیستید، پس چرا باید از این شرکت عصبانی شوید؟
بخشی از نفرتی که روانهی اپل میشود، مربوط به رویکردهای این شرکت است که با ادعای مدیران آن در مورد توجه به نیازهای کاربر همخوانی ندارد. قرار دادن شارژرهای قدیمی به شما یادآوری میکنند که باید شارژرهای سریع را جداگانه بخرید؛ حافظه پایین برای مدل پایه بدین معناست که برای بهرهگیری از حافظه داخلی بیشتر چارهای جز خرید مدل بسیار گرانتر ندارید و مبارزه با تعمیرکاران مستقل گجتهای اپل و دیگر موارد فقط در راستای افزایش سود این شرکت هستند و در این بین نیازهای کاربران چندان محلی از اعراب ندارد.
چنین دلایلی برای تنفر از اپل کاملا منطقی هستند و طی سالهای گذشته کاربران متعددی تصمیم گرفتهاند از این ایستم بسته مهاجرت کنند. در نهایت حقیقت امر این است که در این بین نیت مدیران اپل اهمیتی ندارد و در نهایت این یک شرکت سهامی عام است که مدیران ارشد آن در هر فصل در گزارش مالی خود باید خبر مثبتی به سرمایهگذاران ارائه بدهند وگرنه به دردسر میافتند. حالا که صحبت از پول شد، باید به دلیل نهایی تنفر از اپل بپردازیم.
محصولات اپل گرانقیمت هستند و چنین چیزی کاملا عمدی است. در مراسم معرفی از محصولات این شرکت، هیچوقت لغت کمبها» (Cheap) گفته نمیشود و فقط شاید لغت ارزانتر» (less expensive) به گوش میرسد. این برند محصولات گرانقیمت ارائه میدهد و از همان ابتدا میخواهد کاربران از این موضوع خبردار شوند. البته همهی افراد قادر یا مایل به پرداخت چنین مبالغ هنگفتی نیستند و طبیعتا این رویکرد به نفرت ختم میشود زیرا شرکت سدی ایجاد کرده که مانع ورود برخی از افراد به این باغ محصور» میشود. در توصیف محصولات اپل، تا حد زیادی عبارت بیش از حد گران» مورد استفاده قرار میگیرد. آیا اپل میتواند قیمت آنها را کاهش دهد؟ احتمالا بله. ولی مدل کسبوکار اپل از سالها قبل طوری بوده که همواره حاشیه سود بسیار بالایی را در ازای فروش محصولات خود در نظر میگیرد. در همین حین، در حال حاضر این شرکت سومین سازنده گوشیهای هوشمند در جهان است و آمار فروش محصولات اپل نشان میدهد که میلیونها کاربر در سرتاسر جهان مشکلی با ت قیمتگذاری اپل ندارند.
در این مطلب تلاش کردیم فقط به توضیح برخی از دلایل منفور بودن اپل بپردازیم. در این زمینه میتوان به دلایل بسیار بیشتری اشاره کرد و احتمالا در این زمینه موارد دیگری را شنیدهاید. آیا شما هم از جمله مخالفان شرکت اپل هستید؟ در این صورت در بخش کامنتها دلایل خود را برای این احساس با ما و دیگران در میان بگذارید.
یکی از بزرگترین چالشهای کسبوکار در ایران بحث تامین مالی یا همان پیدا کردن سرمایهگذار است. اینکه وقتی ایده خوبی برای راهاندازی کسبوکار و ایجاد اشتغال و ثروتآفرینی دارید بتوانید سرمایه موردنیاز برای شروع کار را فراهم کنید. اما وقتی جذابیت ایده و انرژی ابتدای کار به میان میآید معمولا از این سد بازدارنده میتوان گذشت؛ یا با کمک وام و قرض یا از طریق پیدا کردن سرمایهگذاری که به ایده شما ایمان داشته باشد.
چالش مهمتر زمانی است که ورودیها و خروجیهای مالی شرکت شما سرعت میگیرد. از یک طرف باید برای فراهم کردن زیرساختها، پرداخت حقوق و مزایای کارکنان و یا خرید مواد موردنیاز مدام هزینه کنید و از سوی دیگر باید حواستان به منابعی باشد که از طریق فروش محصول و خدمات به شرکت تزریق میشود. تنظیم این معادله یکی از مهمترین کارهای مدیریتی در هر شرکتی است. اینکه بتوانید خیلی زود از نقطه سربهسری بگذرید و سود حاصله را با یک مکانیزم دقیق به شرکت تزریق کنید و یا برای سرمایهگذاری راههای مناسبی بیابید. در همه این کارها یک نفر خیلی میتواند یاریگر باشد: مشاور مالی.
|
یکی از بزرگترین نقاط ضعف کسبوکارهای ایرانی در همین موضوع خود را نمایان میکند. جایگاه مشاور مالی در ایران معمولا نادیده گرفته میشود. مدیران موفق شرکتهایی که تازه سری میان سرها بلند کردهاند موفقیت شرکت را حاصل دانش کامل مدیریتی در همه حوزهها میدانند و در امور مالی خود را بینیاز از مشاوره میبینند. رشد شرکتها وقتی در یک روند تصاعدی قرار میگیرد معمولا تمرکز مدیران و بنیانگذاران را از مقوله امور مالی منحرف میکند؛ انحرافی که اگر بهموقع آسیبشناسی نشود میتواند ماهیت شرکت را با خطر مواجه کند.
استخدام و بهکارگیری دانش مدیران کارکشته مالی و م دائمی با آنها یکی از بهترین راهکارهای دوری جستن از چنین خطری است. نباید فراموش کرد که دانش استفاده از منابع مالی موجود و چگونگی پیشبینی و برنامهریزی روی سودهای احتمالی یک دانش کاملا تخصصی و متکی به تجربه و آشنایی به نرمافزارهای حسابداری و مالی قدرتمند است. این دانش را میتوان در فرآیندی درست از طریق استخدام نیروهای مستعد و در عین حال باتجربه به هر شرکتی تزریق کرد و راه شکستهای مالی را بست. شکستهایی که در هیجان موفقیتهای ابتدایی و ورود پول به شرکت معمولا زنگ خطرشان خیلی دیر برای مدیران جوان به صدا درمیآید.
امروزه، ایموجیها برای اهداف گستردهتری استفاده میشوند. آنها زبان دیجیتالی احساسیِ در حال تکامل هستند و بهنوعی به ابزاری مفید برای کسب قدرت در حوزههایی مثل ت نیز تبدیل شدند.
دلایل زیادی برای محبوبیت ایموجیها وجود دارد. یکی از اصلیترین دلایل این است که به افراد اجازه میدهد احساسات خود را به روشی ساده، اما مؤثر ابراز کنند. ارتباط نوشتاری آنلاین مانند ارتباط ازطریق پیامک و ارسال پیام . رسانههای اجتماعی و ایمیل ممکن است بهسرعت جایگزین تماس تلفنی شود؛ اما درمقایسهبا گفتوگوهای رودررو یا تلفنی معایبی هم دارند.
هنگام صحبت حضوری با شخصی، مقدار زیادی از معنا و پیام گفتوگو ازطریق نحوهی صحبتکردن با طرف مقابل مانند تُن و لحن صدا، بلندی و کوتاهی صدا، ایما و اشاره و تغییرات و حالات چهره انتقال پیدا میکند. درحالیکه همهی این عوامل در نوشتن از بین میرود، بهویژه زمانیکه سریع و بهصورت مکالمهای و چت در حال نوشتن هستیم، با استفاده از ایموجیها در برخی از موارد میتوان بهراحتی در قالب طرحهای مختلف چهرههای خندان و حرکات دست و قلبهای رنگی عوامل ازدسترفته در ارتباط حضوری را برگرداند. با مشاهدهی نمودار زیر، متوجه خواهید شد محبوبترین و پرمصرفترین ایموجیها همگی شکلکهایی با بار معنایی مثبت و قلبهایی به نشانهی عشق هستند. بنابراین، ایموجیها از این منظر راهحل بینقص دیجیتالیای برای مشکلات پیش روی ارتباط دیجیتالی محسوب میشوند.
باوجوداین، محتوای عاطفی به تعامل شخصی محدود نیست و کاربردهای متناقض دیگری نیز دراینزمینه وجود دارد. امروزه، ایموجیها برای اهداف گستردهتری استفاده میشوند و بسیاری از آنها کاملا فراتر از کلیشهها با اندکی بیپروایی همراه هستند که هنوزهم کاربرد دارند. برای نمونه، درحالحاضر استفاده از ایموجیها بهعنوان بخشی از گفتمان ی را بیشتر شاهد هستیم. افرادی که دربارهی ت مینویسند یا در آن مشارکت میکنند، از ایموجیها بهعنوان منبعی برای برقراری ارتباط با مسائل جدی و پیامد آن استفاده میکنند. بنابراین، شاید دیگر درک این مفهوم پرتکرار چندان تعجبآور نباشد که احساسات کلید درک جهان مدرن امروزی است.
پیروزی دونالد ترامپ در ایالات متحده و خروج بریتانیا از اتحادیهی اروپا یا برگزیت (Brexit) با رأیگیری نیز نمونهای از این دست است؛ چراکه هر دو آنها توانستند به احساسات رأیدهندگان رسوخ کنند و احساس ناامیدی و عصبانیت و تمایل به تغییر را به موفقیت انتخاباتی تبدیل کنند. باتوجهبه اینکه ایموجیها بهعنوان راهی قدرتمند برای ابراز احساسات در عصر رسانههای اجتماعی ظاهر شدهاند، طبیعی بهنظر میرسد حتی بخشی از تاکتیکها برای کسانی بیان شود که در حوزهی ت نیز بهصورت آنلاین بحث و گفتوگو میکنند.
همچنین، واشنگتنپست توییتهایی را بررسی کرد که کاربران دربارهی نامزدهای ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۱۶ منتشر کرده بودند. این رسانه کشف کرد تعداد توییتهای کاربران دربارهی ترامپ و ایموجیهایی که برای وی استفاده شده، دوبرابر دیگر نامزدها بوده است. درحالیکه ممکن است خود رئیسجمهور آمریکا جزئی از این سبک خاص ارتباطاتی مبتنیبر تصویر نباشد، فرزندان وی قطعا از این سبک ارتباطی استقبال میکنند. برای نمونه، شاید جالب باشد بدانید ایوانکا، دختر دونالد ترامپ، طرفدار پروپاقرص ایموجی پرچم آمریکا (American Flag) است.
نمونهی بارز دیگر، استفادهی چاتونگا موگابه، پسر رابرت موگابه، رئیسجمهور زیمبابوه، هنگام فوت پدرش بود که خبر فوت پدرش را در توییتی با چهار ایموجی چهرهی اشکبار (Crying Face) اعلام کرده بود. این ایموجی روشی بسیار عمومی برای ابراز غم و اندوه خصوصی برای یکی از رهبران ی بسیار برجسته بود. تصور این موضوع بسیار دشوار است که چه معادل مناسبی برای این سبک رفتارهای ارتباطی قبل از دوران ظهور ایموجی میتوانست وجود داده باشد.
تمام نمونههای ذکرشده نشاندهندهی این حقیقت است که شکلگیری ایموجیها به همهی جنبههای زندگی امروز بشر چقدر رسوخ کرده است. ایموجیها بهعنوان روشی برای بیان تمام جنبههای مختلف زندگی از اندوه خصوصی گرفته تا سوگواری عمومی و اظهارات ی استفاده میشوند. در پسِ تمام آنچه گفته شد، این توانایی انکارناپذیر ایموجیها است که میتوانند احساسات را در قالب شکلها و قابهای عاطفی بهخوبی انتقال دهند و همین امر ایموجیها را به چنین لوازمجانبی مفیدی برای ارتباطات دیجیتالی تبدیل کرده است.
سونی چند سال پیش دوربینهایی با قابلیتها و خصوصیات سختافزاری عالی معرفی کرد و امروز، جایگاه خود را از طرف رقبای قدیمی در خطر میبیند.
حدود چهار سال پیش، سونی دوربینی بهنام a7R II به بازار معرفی کرد که توجه کارشناسان را از رقیب تازهنفس، Canon 5D Mark IV، به خود جلب کرد. محصول جدید سونی، یک دوربین فول فریم ۴۲/۴ مگاپیکسلی بود که قابلیت فیلمبرداری 4K را هم با عرض کامل حسگر به کاربر ارائه میکرد. تقریبا همهی عکاسان از قابلیتها و خصوصیات محصول جدید سونی شگفتزده شدند. هیچیک از آنها انتظار عرضهی چنین محصولی را از این شرکت نداشتند. البته نسخهی اول اشکالات متعددی هم داشت و بهنوعی نسخهی بتا محسوب میشد؛ اما بههرحال سونی را به نقطهای مشخص در نقشهی نبرد دوربینها تبدیل کرد.
سونی نسخهی بعدی از دوربین پرقابلیت خود را بهنام a7S II در بازهی زمانی کوتاهی عرضه کرد. محصول جدید، قابلیتهایی عالی در تصویربرداری با نور کم داشت. در آن زمان به نظر میرسید سونی در مسیری هموار پیشرفت میکند و از آن نقطه، بهبودهای سختافزاری و قابلیتهای جدید، روزبهروز بیشتر میشدند. شرکت ژاپنی بهتنهایی تأثیری عمیق روی صنعت گذاشت و اهمیت دوربینهای بدون آینده را به همهی بازیگران اثبات کرد.
شرکتهایی همچون کانن و نی، تقریبا هیچ آمادگی برای رویکردهای جدید سونی نداشتند و پس از گذشت مدتی، به روند رقابت اضافه شدند. بههرحال رقابت با شدت دنبال شد تا اینکه در سال گذشته، سونی رتبهی اول را در بسیاری از دستههای بازار دوربین در آمریکا و ژاپن به خود اختصاص داد. البته بهنظر میرسد، شرکت ژاپنی اخیرا با کاهش سرعت رشد روبهرو شده باشد و بسیاری از تولیدکنندهها در رقابت به آنها رسیدهاند. درواقع هم در بخش قابلیتها و هم خصوصیات سختافزاری، محصولات شرکتهای دیگر حضوری جدی در رقابت بازار دارند.
سونی اولین تولیدکنندهی صنعت عکاسی بود که دوربینی با قابلیت ضبط ویدئوی 4K با استفاده از عرض کامل حسگر فول فریم عرضه کرد. حتی اکنون نیز شرکتهایی محدود توانایی ساخت چنین محصولی را دارند. البته متأسفانه سونی در چهار سال گذشته بهبود زیادی روی این قابلیت خود انجام نداده است.
قابلیتهای ویدئویی هشت بیتی که ابتدا در a7R II عرضه شدند، از آن زمان در همهی محصولات جدید سونی ثابت ماندهاند. محصولاتی همچون دوربین سونی a6600 که محبوبیت بالایی هم دارند، با همان قابلیتهای ویدئویی عرضه میشوند که a6300 به آن مجهز بود.
دوربین a6600 در دستهی رقابتی با Fujifilm X-T3 قرار میگیرد. باتوجه به بازهی قیمتی و قابلیتهای دو دوربین، میتوان دوربین فوجی را در همهی بخشها برتر دانست. X-T3 با بهرهگیری از شبیهسازیهای فیلمی خود، کیفیت تصویر بسیار بالایی را عرضه میکند. درواقع دوربینهای سونی در بحث قابلیتهای ویدئویی بسیار عقبتر از فوجیفیلم حرکت میکنند. دوربین X-T3 اکنون قابلیت فیلمبرداری 4K را در حالت 60p و ضبط داخلی ۱۰ بیت ارائه میکند. درمقابل، سونی از زمان عرضهی a6300 هیچ بهروزرسانی خاصی برای دوربینهای خود عرضه نکرده است.
قابلیتهای ویدئویی سونی از چهار سال پیش تاکنون تغییر چندانی نداشتهاند
علاوه بر قابلیت ویدئوی هشت بیتی که سونی هنوز اصرار به استفاده از آن دارد، قابلیت فیلمبرداری 4K در حالت 60p هم در محصولات آنها ارائه نمیشود. درمقابل، کانن از چهار سال پیش، چنین قابلیتی را در دوربینهای 1D X Mark II عرضه میکند. درنهایت عدم عرضهی چنین قابلیتی از سوی سونی، قطعا در رقابت به سود آنها نخواهد بود.
کانن از محصول جدید خود بهنام 1D X Mark III رونمایی کرد که سونی را در مسیر رقابت به عقبتر میراند. جدیدترین محصول سونی در دستهی پرچمدارها بهسختی با 1D X Mark II رقابت میکند؛ محصولی که در سال ۲۰۱۶ عرضه شد. با عرضهی Mark III، کانن در بخش دوربینهای پرچمدار فاصلهی زیادی با سونی پیدا میکند.
برخی کارشناسان اعتقاد دارند، سونی احتمالا به لبهی نهایی توسعهی امکانات و قابلیتهای برای دوربینهای خود رسیده باشد. درواقع آنها میگویند، شرکت ژاپنی تقریبا همهی قابلیتهای ممکن را در توسعهی محصولات بهکار گرفته است. بههرحال در همین وضعیت، هنوز شرکتهای متعدد به توسعه و عرضهی قابلیتهای کاربردی جدید ادامه میدهند. بهعنوان مثال، پاناسونیک، اولین دوربین مورد تأیید نتفلیکس را توسعه داد و کانن، ارتقاءهایی جدی برای خط 1D محصولات خود عرضه میکند.
ظاهرا سونی در رویکردی تکراری گرفتار شده است. آنها تلاش خود را بهکار میگیرند تا حداکثر قابلیتها را در کوچکترین بدنهی ممکن جانمایی کنند. هر بهروزرسانی نیازمند بدنهای کمی بزرگتر از سوی سونی است تا قابلیتهای بیشتری در دوربین جای بگیرد. احتمالا درحال حاضر به حداکثر ظرفیت دوربین در ابعاد و طراحیهای استاندارد کنونی رسیدهایم. تولیدکنندههای دیگر در افزایش ابعاد با انعطافپذیری بیشتری عمل کردهاند و اکنون توانایی اضافهکردن قابلیتهای جدید متعدد را دارند.
حداکثر امکانپذیری اضافهکردن قابلیتهای جدید، احتمالا تنها مشکلی مخصوص سونی محسوب میشود. باتوجه به توضیحات بالا بهنظر میرسد با کمی تغییر در ابعاد دوربین و حفظ راحتی استفاده از آن با دست، بتوان چالش حداکثر امکانپذیری را حل کرد.
سونی از مدتها پیش ادعای عرضهی بهروزرسانی جدید را برای دوربین a7S II مطرح میکرد. درواقع بهنظر میرسد کاربران دیگر علاقهای به محصول احتمالی هم نداشته باشند. آنها به محصولات رقیب همچون X-T3 رجوع کردهاند که قابلیتهای مورد نیاز کنونی را با کیفیت بالا ارائه میکند. a7S II اکنون چهار سال عمر دارد و صنعت دوربین تقریبا از قابلیتها و مشخصات آن به فازی جدید عبور کرده است. درحال حاضر گزینههای قدرتمند دیگری در دسترس کاربران قرار دارد که هم توسط سونی و هم دیگر تولیدکنندهها در دسترس کاربران قرار میگیرد.
ژاپنیها برای بازگشت به رقابت باید هرچه سریعتر دوربینی حرفهای به بازار عرضه کنند
ظاهرا سونی زمان زیادی را برای عرضهی محصولی جذاب به بازار از دست داد و دیگر تولیدکنندهها از تأخیر ایجادشده استفاده کردند. امروز شرکتهایی همچون پاناسونیک و نی، دوربینهایی با قابلیتهای ویدئویی پیشرفتهتر همچون ضبط ویدئوی ۱۰ بیتی به بازار ارائه میکنند. سونی میتواند دوربینی جدید با قابلیتهای جذاب کنونی عرضه کرده و بازار را شوکه کند؛ اما چنین اتفاقی تنها وقتی رخ میدهد که آنها بالاخره محصولی را به بازار عرضه کنند.
انتظارها از سونی در سالهای گذشته افزایش پیدا کردهاند و شرکت ژاپنی نیز تاحدودی آنها را جدی میگیرد. درحال حاضر اگر دوربین جدید شرکت فیلمهای 4K را در حالت 120p ضبط نکرده یا توانایی ضبط ویدئوی raw را عرضه نکند، قطعا کاربران و کارشناسان متعدد از سونی ناامید میشوند. بهعلاوه شایعههای متعدد ادعا میکنند که سونی برای عرضهی محصولی با قابلیتهای بالا و حرفهای، بهدنبال سیستم خنککنندهای داخلی است.
جزئیات بالا نشان میدهد که شاید سونی برای عرضهی محصول جدید، انتظارها و برنامههای بیش از حد بلندپروازانهای دارد. درواقع شاید آنها تلاش میکنند تا بهترین و کاملترین محصول را عرضه کنند. درحال حاضر شرکت ژاپنی برای حفظ سهم خود از بازار، بهجای بلندپروازی باید محصولی واقعی را به بازار عرضه و اکنون، نیازهای عکاسان را برطرف کند.
سونی در سالهای گذشته یکی از خانوادههای دوربین خود را با دقت و نظم قابلتوجهی ارتقاء داده است. خانوادهی a7R اعضای جدید را در بین خود مشاهده کردهاند و موفق به حفظ سهم بازار در حد قابل قبولی شدهاند. آخرین محصول، a7R IV دوربینی عالی محسوب میشود که با فناوری پیکسل شیفت برای کاربران نیازمند به عکسهای با رزولوشن بالا، کاربرد بالایی دارد. تصاویر ضبطشده با دوربین مذکور، کیفیت خارقالعادهی ۶۱ مگاپیکسل را ارائه میکنند که برای اکثر کاربران عالی بهنظر میرسد.
دوربین a7R IV اکنون بیشترین دوربین را در میان محصولات فول فریم بازار ارائه میکند و بالاتر از کانن قرار دارد. بهعلاوه، قابلیتهایی همچون فوکس خودکار و شناسایی چشم، از ظرفیتهای جذاب و جانبی و کاربردی دوربین سونی محسوب میشوند. درنهایت این دوربین، سونی را با فاصلهای قابلتوجه، بالاتر از همهی تولیدکنندههای دوربین بدون آینه در بازار قرار میدهد.
سونی در بازار دوربینهای بدون آینه پیشتازی میکند
سونی بهجز خانوادهی a7R، حوزهی تمرکز جدی دیگری هم دارد. آنها توجهی جدی به توسعهی لنز برای دوربینها داشتهاند. شرکت ژاپنی، خانوادهای پرجمعیت از لنزهای حرفهای را برای دوربینهای E-mount خود عرضه میکند و اکثر آنها، تصاویری با کیفیت بسیار بالا ارائه میکنند. درحال حاضر هیچ تولیدکنندهای به اندازهی سونی لنزهای متنوع عرضه نمیکند و سونی هم در مقایسه با دیگران، تلاشی جدی برای عرضهی لنز با کیفیت بسیار بالا داشته است.
مقالهی حاضر تلاش کرد تا کاهش روند سونی را در حوزههای متعدد بازار عکاسی نشان دهد. بااینحال هیچ نتیجهگیری نهایی دربارهی شکست کامل آنها ادعا نمیشود. بهعلاوه در بخشهای پایانی اشارههایی هم به برتریهای متعدد سونی در بخش دوربینهای فولفریم و بدون آینه شد. در سالهای گذشته، اطلاعات محصولات در دست توسعهی سونی با شدت و گسترش بیشتری به رسانهها راه مییافت، اما در سالهای اخیر ژاپنیها روند رازداری جدیتری را در پیش گرفتهاند. شاید بههمین دلیل و عدم انتشار اطلاعات زیاد از روند توسعهی محصولات، کاربران و کارشناسان تصور خود را بر عدم فعالیت جدی شرکت ژاپنی میگذارند.
این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.
همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.
این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.
مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!
اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.
همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.
درباره این سایت